مدت های زیادی است که مشاغلی با مسئولیت های ثابت دیگر وجود ندارند. با ظهور تکنولوژی ها و تغییر در انتظارات کارکنان،
سازمان ها درحال بازنگری در رویکرد خود به نظارت و مدیریت پروژه ها هستند و البته همین الان هم برای اهمیت به چنین مسئله ای دیر است.بر اساس گزارش نشریه “نبض حرفه” موسسه مدیریت پروژه (PMI) در سال ۲۰۱۹، سازمان ها تقریبا ۱۲ درصد از سرمایه گذاری هایشان را به دلیل عملکرد ضعیف پروژه از دست داده اند. این نتیجه بر اساس یک نظرسنجی جهانی از ۳۰۰۰ مدیر پروژه حرفه ای به دست آمده است.
به طور واضح، اکنون زمان تغییر است. از آنجا که تعداد پروژه ها چندین برابر شده است و بیشتر پروژه ها اکتشافی هستند، نیاز روز افزونی برای توجه به رویکردهای نوین مانند روش های مدیریتی متفاوت و خلاق (تفکر خارج از چارچوب )، مهارت های بسیار تخصصی و تکنولوژی های متحول کننده وجود دارد. حتی روش استخدام شرکتها نیز متفاوت شده است زیرا تقاضا برای متخصصان پروژه تا سال ۲۰۲۷ به ۸۸ میلیون نفر خواهد رسید.
مایکل دپریسکو معاون راهکارهای جهانی PMI می گوید: “ما از سمت سازمانی که نقش های خاصی را برای یک شرح شغل مشخص می کند، به سمت جستجوی افرادی می رویم که بتوانند پروژه ها را رهبری ، مدیریت و اجرا کنند. در این مسیر، اقتصاد بیشتر و بیشتر پروژه محور خواهد بود.”
اما سوال اساسی این است که هیئت مدیره و اعضای تیم اجرایی چگونه باید در مورد پروژه ها تفکر کنند و چه تغییراتی را باید برای اطمینان از موفقیت اعمال نمایند. برای تضمین کسب و کار در آینده، رهبران حرفه ای باید بر سه حوزه فرهنگ، استعداد و تکنولوژی تمرکز کنند.
تعهد به فرهنگ

اما فرهنگ شرکت باید پویایی و انعطاف لازم برای تطایق یا تغییر احتمالی با جریان های کاری جدید و خلاقانه را داشته باشد، حتی اگر نیاز به تفکر متفاوت و تغییر مسیر باشد. مورات بیکاک مدیریت بخش رشد و استراتژی PMI می گوید:” بسیاری از سازمان ها باید در برخی از محصولات یا بازارهایی که در آن ها فعالیت دارند، بازنگری کنند. برای تحقق آن، یک تیم خلاق مورد نیاز است. تیمی که بتواند مسیر حل مسئله را با یک فرضیه شروع کند، آزمایش کند و در نهایت پروتوتایپ راهکار آن را تهیه نماید.
خبر خوب این است که بیش از یک سوم از پاسخ دهندگان، به ایجاد فرهنگ تغییر پذیر (۳۵ درصد) ، ارزش قایل شدن برای مدیریت پروژه (۳۷ درصد) و سرمایه گذاری در تکنولوژی (۳۹ درصد) اولویت بالایی داده اند. این چابکی به تیم ها برای همگام شدن با تغییرات تکنولوژی، پیاده سازی صحیح استانداردها و ابزارهای مدیریت پروژه کمک
می کند.
تمرکز بر استعداد

اما با استخدام و توسعه کارکنانِ آشنا به تکنولوژی، می توان سازمان را برای آینده آماده کرد. این کارکنان باید بتوانند سرعت خود را با روندهای نوظهور تطابق داده و مهارت های خود را توسعه دهند. مایکل اکانر، مدیر استراتژی و مدیریت پروژه مدترونیک می گوید: ” به عنوان یک رهبر پروژه، شما باید مولتی فانکشن و چند مهارته باشید. باید مهارت های رهبری و روش های یادگیری خود را بهبود دهید. این فقط مربوط به یک بخش نیست”.
سازمان ها باید نقش خود را با ارایه کردن فرصت های آموزشی به کارکنان و تشویق آن ها برای تطبیق مهارت های خود، ایفا کنند. جیم بولاند، رهبر مرکز جهانی مدیریت پروژه تعالی در IBM می گوید: ” تا آنجایی که شما فضای منسجم یادگیری ایجاد کنید و به طور مداوم کارکنان را به چالش بکشید، کارکنان وقت خود را به بطالت نخواهند گذراند.
آن ها به سمت شرکت هایی می روند که محیط امن و یادگیرنده ایجاد کرده باشند.”
به علاوه، برای سرمایه گذاری در توسعه کارکنان، رهبران مدیریت پروژه و مدیران منابع انسانی باید با یکدیگر برای ایجاد مسیرهای شغلی و برنامه های انگیزاننده همکاری کنند تا به کارکنان ترکیبی از مهارت ها و ابزارهای مدیریت پروژه را هدیه دهند. بر اساس گزارش “نبض” PMI، شصت و نه درصد از شرکت های نوآورانه PMTQ یعنی شرکت هایی که اولویت بالایی بر مهارت و دانش دیجیتال قایل می شوند و آن را با تعهد به یک فرهنگ مدیریت پروژه قوی ترکیب
می کنند ، مسیر شغلی مشخص و شفافی برای مدیران پروژه خود داشته اند. این امار را با رقم ۱۷ درصدی شرکتهای ناموفق مقایسه کنید تا بیشتر به اهمیت این موضوع پی ببرید.
۷۴ درصد از شرکت های PMTQ یک فرآیند رسمی ارزیابی دارند تا بدانند که چه موقع کارکنان به هدف های تعریف شده (مایلستون) دست می یابند. این در حالی است که این عدد برای شرکت های نه چندان موفق ۲۹ درصد است. این نوع از حمایتِ درون سازمانی مهم است، زیرا با افزایش انجام کارها با ربات ها، رهبران حرفه ای باید به جای مدیریت استعدادها، به توسعه کارکنانی بپردازند که میدانند چگونه تکنولوژی های متحول کننده را مدیریت کرده و به کار گیرند.
تضمین فوت و فن تکنولوژی

سپس، رهبران حرفه ای باید روش تفکر خود در مورد PMO را از یک مرکز پروژه به جایی که کارکنان به طور همزمان از تکنسین ها، مشاوران و متخصصان پروژه خدمات دریافت می کنند، تغییر دهند.
در نهایت، سازمان ها باید به مسایلی فراتر از کاربردهای تکنولوژی فکر کنند تا مدل ذهنی خود را بسازند. این به معنی ارزش دادن به صلاحیت های هوش احساسی کارکنان مانند همدلی، خودآگاهی و انگیزه، همانند مهارت های دیجیتال است.
حرکت به سمت جلو




